خــــط تـیـره های دنیای امروز

ایده ها و افکاری متفاوت از زبان من ...

خــــط تـیـره های دنیای امروز

ایده ها و افکاری متفاوت از زبان من ...

حرف دل و حقیقت

خب بعد از مدت تقریبا سه ماه دوباره برگشتم تا یکم خط بکشم روی ...

اگر توجه کرده باشید بعضی زمان ها دل یک چیزی میگه و زبون یک چیز دیگه .

دوست داشتم می تونستم خیلی راحت با همه صحبت کنم و حرف دلم رو به زبون بیارم ولی حیف که نمیشه .

چند وقته خیلی با خودم کلنجار رفتم ولی چون دوست ندارم کسی از دستم ناراحت باشه بازم حرف دلم رو نزدم !

تا حدودی خسته هستم از مردم و رفتارهاشون ...


با وجود همه ی این ها بازم هم زندگی همچنان ادامه دارد ...



من و شیطان ...

به شیطان گفتم :  لعنت بر شیطان ، لبخند زد .
پرسیدم :  چرا می خندی ؟
پاسخ داد :  از حماقت تو خنده ام می گیرد .


پرسیدم :  مگر چه کرده ام ؟
گفت :  مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام .


با تعجب پرسیدم :  پس چرا زمین می خورم ؟
جواب داد :  نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای .
نفس تو هنوز وحشی است ؛ تو را زمین می زند .


پرسیدم :  پس تو چه کاره ای ؟
پاسخ داد :  هر وقت سواری آموختی ، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد ؛ فعلاً برو سواری بیاموز !


انـــسان هــا ...

دسته اول > آنانی که وقتی هستند هستند ، وقتی که نیستند هم نیستند :
عمده آدم‌ها . حضورشان مبتنی به فیزیک است . تنها با لمس ابعاد جسمانی آن‌هاست که قابل فهم می‌شوند . بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند .

دسته دوم > آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هم نیستند :

مردگانی متحرک در جهان . خود فروختگانی که هویت شان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند . بی‌شخصیت‌اند و بی‌اعتبار . هرگز به چشم نمی‌آیند . مرده و زنده‌شان یکی است .


دسته سوم > آنانی که وقتی هستند هستند ، وقتی که نیستند هم هستند :
آدم‌های معتبر و با شخصیت . کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می‌گذارند . کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند . دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم .
 
دسته چهارم > آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هم هستند :

شگفت‌ انگیزترین آدم‌ ها . در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌ اند که ما نمی‌ توانیم حضورشان را دریابیم ، اما وقتی که از پیش ما می‌ روند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم . باز می‌شناسیم . می‌ فهمیم که آنان چه بودند . چه می‌ گفتند و چه می‌ خواستند .


ما همیشه عاشق این آدم‌ ها هستیم . هزار حرف داریم برایشان . اما وقتی در برابرشان قرار می‌ گیریم قفل بر زبانمان می‌ زنند . اختیــــار از ما سلب می‌شود . سکوت می‌ کنیــم و غرقه در حضور آنـــــان مست می‌ شویم و درست در زمانی که می‌ روند یادمان می‌ آید که چه حرف‌ ها داشتیم و نگفتیم . شاید تعداد این‌ ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد .


دکتر علی شریعتی